Friday, September 30, 2005

©  برای یک شرکت نشر کتاب چه اسمی میتواند زیبا تر از Hungry Minds باشد؟
ذهن های گرسنه!
نمیخواستم این رو بگم، میخواستم بگم من عاشق آدمهایی هستم که ذهن گرسنه دارند
آدمهایی که اشتهای ذهنی شان اشتهای تو را باز میکند
و باعث میشود برای چند لحظه فراموش کنی،
روزهایی را که در آن هر کس را میبینی، ذهنش را در یک اتاق تاریک خوابانده :)

Thursday, September 29, 2005

©  بعضی چیزها هستند
که اگر در زندگی دستت را به آنها نکشی،
بعید میدانم زندگی کرده باشی
و همه ی آه و افسوس و درد اینجاست که
آنها انقدر رام نیستند
که بعد از بخشیدن حیات دیگرگون،
تو را ببوسند و خود فراموش شوند
تا آخر عمر مجبوری عذاب دوری آنها را بچشی
تا آخر عمر باید درد ندیدنشان را در دلت پنهان کنی
تنهای تنهای تنها
تنها مثل قفلی که بر زبان و دستانت میزنند
تا نتوانی شریکی پیدا کنی و
بار جانکاهت را سبک تر کنی

چیزها
کاش میشد این زندگی بزرگ و خالی را
بفروشم
به سبد کوچک و سرشاری
که به خانه ام آوردید

و من
هنوز
قلبم
مثل نبض حیوان، آن لحظه که لزج و خیس متولد میشود
به یادتان
میپرد و
میجهد و
میتپد
همه ی مهر و عشق و توجه ام برای شما
تا همیشه

Wednesday, September 28, 2005

©  رفیقای ما هم که روی تخته سیاه رو سفید کردن،
اگه جای این چند تا رفیقی هم که باقی مونده یه تخته سیاه میگرفتم و میزدم به دیوار اتاقم
احتمالا آثار همدمی بیشتری تولید میشد
حیف سیب زمینی که نامش آلوده ی شما شود.



آدم ها یا از زندگی درس میگیرند یا نمیگیرند
آنهایی که درس نمیگیرند مثل MTA های سوراخی میمانند که تنها متجاوزان را شاد میکنند
و آنها که درس میگیرند مثل MTA هایی که حتی خودشان را هم نمیتوانند شاد کنند
زندگی خام کور است و زندگی پخته پر از آموزه های Fake
MTA: Mail Transfer Agent



آدم های روی پرده ی سینما
وقتی میخواهند مهاجرت کنند
گریه میکنند
لب فشار میدهند
یا حداقل برایشان موسقی محزون پخش میکنند
کاش من هم چیزی داشتم که مهاجرتم را زیبا و محزون کند
یک چیز کوچک حتی
به اندازه ی یک گلدان روی طاقچه



گندم جان
عصاره ی خوشبو تر نمیتوانی تولید کنی؟
خدا از ریدن به توی بیچاره هم دریغ نکرده؟



تو هم که دیگر نمی آیی
هیچ وقت نمی آمدی
ولی نه انقدر که رد پا و عطر و رنگت هم از یادم برود
نه انقدر که برای رفع کسالت عصرانه، دست به دامن چیزهایی شوم که نه بوی تو را میدهند، نه تو را دیده اند، نه موقع رد شدنت بیدار بوده اند.



شخصیت آینه ی حمام درست متضاد شخصیت آینه ی دستشویی است
آینه ی دستشویی وقتی زشتم، زیبا نشانم میدهد
و آینه ی حمام وقتی زیبا میشوم، زشت نشانم میدهد
تا دیروز اینطور فکر میکردم
اما دیروز یکهو به سرم زد که شاید مال این باشد که در آینه ی دستشویی شب ها نگاه میکنم و در آینه ی حمام صبح ها.

Tuesday, September 27, 2005

©  چه کنیم با این انرژی بی اساس که معلوم نیست په میخواهد و حرف حسابش چیست
فقط میدانم که میخواهد و همه ی ارگان ها را هم با چرب زبانی خام خود ساخته
لعنتی جان تا کی قرار است ما ندانیم ارگان هایمان را یک یک به که میبازیم؟ یا به چه

Monday, September 26, 2005

©  الان یکی بم گفت تو چرا انقدر بی ملاحظه ای؟ هان؟
البته بدم نیست که زندگی رو دو دستی نچسبیدی
بعد من گفتم
تقصیر من نبود، هر چی گشتم نه دستگیره ای نه لاو هندلی نه Hip خاصی هیچی
مد مصب صاف صاف بود
واسه همین انقد بی هوا شدم

©  چون تو خیلی وقت بود این را میدانستی
مزه ی فریاد ها را میچشی
تو میچشی


چیزی که درباره ی تو ویژه است میدانی چیست؟
اینکه من با تو هزار راه تا میکنم
هزار رنگ عوض میکنم
هزار دلیل مختلف برای با تو بودن پیدا میکنم
با هزار شخصیت مختلف به شخصیت های مختلفت بر میخورم
با تو آزاد جهت دارم



خاک تو سر این دل کنن که بعد از این همه آب جوب خوردن هنوز یک ذره هم کثیف نشده
و باید افسوس بخورد از چیزهایی که خرابشان میکنی و میکنند و میکنیم
فقط برای اینکه خریم



من نمیدونم اون لعنتی چی بود٬
قبل از اینکه بهش عادت کنیم٬ مرد
بعد از اینکه این همه ازش دور شدیم و شدم و شدی
و این همه چیزای مرغوب تر جاش اومد و این همه کرشمه و ناز
هنوز فکر کردن بهش آدم رو خلع سلاح میکنه
لعنتی
میدونی چی رو میگم مانتا انتره؟
داشتم اون آهنگی رو گوش میدادم که یک شب توی اون سربالایی تو ماشین باهاش خوابمون برد
نصف شب آقا اومد
مثلا میخواست یه فال قهوه بگیره فقط
از آهنگه یادش افتادم




آهای ننه ها بمیرید
آهای سر خرا بمیرید
آهای مزاحما بمیرید
آهای رعایتا بمیرید
بابا من دو ماهههههه این کمال لعنتی رو ندیدم
آخه جیگرش داره جلو چشم رژه میره به مولا
سخته




بله مشاهده کردید که انسان گاهی از روی ناچاری نفرین هم میکند



Bluefish و Xmms و روباه مکار شده اند عصای دست ما
سه روزی است




Solar Stone / Solar Coaster - DJ Tiësto

Sunday, September 25, 2005

©  


Me: che khabar mabar az khalaf kara ?
Me: bashoon nemipeleki na ?
Me: mikhabi ke amn bashi ?
Me: are ?
Him: amn?
Him: koonde
Him: makan nadaram
Me: oon sardar ina chian ?
Me: berim kooneshoon bezarim
Him: bi makan chio shaaf konam akhe
Me: heroin bekeshim khoonashoon
Me: berinim be daro divar
Him: kirie baba har dafe behesh migam mige nemishe
Me: doki dare chat o mikhoone alan ?
Me: ye salam bokonam
Me: salam aghaye doctor
Me: mokhlesim
Me: ishalla mibinemetoon
Him: rafet
Him: rafte
Me: bah bah
Me: ajab chizie oonja
Me: jooooooon
Me: kos biarim
Me: khamr konim
Me: amal konim
Me: kamyar o davat konim
Me: ba asghar ashti konim
Me: x beterkoonim
Me: mehmooni weblogi begirim
Me: jan
Him: deh rasti asghar o didam dirooz too khiaboon
Him: to benze meshkish bood
Him: mano nadid
Me: khobb
Me: koja ?
Him: ba 3 ta gardan koloft dige bood fek konam 0 zanaye jadideshan
Me: ))))))
Me: ey kiram dahanesh
Me: fek kardim adam shode
Me: nagooo gay shode
Me: jedia
Me: man hads mizanam gay shode
Him: sare otobane hemmat
Him: be ma ke miresid ke koonesho 2 dasti michasbid har dafe

©  آن چیز کوچک
چه چیزهای بزرگی را که ساکت نمیکند
چه چیزهای بزرگی را که نابود نمیکند



عادت به صحبت کردن در آن دنیا را نداشتیم
که مثل اینکه آن هم کم کم داریم پیدا میکنیم
عجب ریشه ای میگستراند این چیز
نمیگم


در اتاقی که مجبوری دو صدا را با دو اکو و تاخیر چهار بار بشنوی
مجبوری هم میشوی عاشق شوی



جنده ی عزیزم
تو خیلی وقته مردی
خیلی وقته دیگه از اینکه یه جنده دارم خوشحال نیستم
مانتا انتره




Lips of Ashes AAAAaaaaaaaSHhhhhhesssS
:)



چقدر زیبا است
امیدوارم خیلی زود نمیرد

Friday, September 23, 2005

©  سکس در برابر زندگی
مثل کامپیوتر آنالوگ میماند در برابر یک سیستم مکانیکی غول پیکر
همه ی سیستم های مکانیکی غول پیکر را میشود با یک کامپیوتر آنالوگ فسقلی شبیه سازی کرد،
نکند فکر کرده اید برای اینکه یک هواپیمای جدید را تست کنند، یک نمونه از آن را میسازند و هوا میکنند؟
سکس هم همینطور است، عصاره و شبیه سازی زندگی است.
ولی تفاوت مهمی که سکس با کامپیوتر آنالوگ دارد این است که،
سکس به تنهایی میتواند جور همه ی زندگی به این گندگی را بکشد.
در حالی که کامپیوتر آنالوگ از حوزه ی شبیه سازی فراتر نمیرود.

بلکه درست شنیدید، آب درمانی و زالو درمانی شنیده بودید
سکس درمانی را هم از من بشنفید.

©  mulholland drive فیلم جالبی بود
ذهن آدم هر تزی در این فیلم پیدا کند، بلادرنگ سنتزش را هم میتواند بیابد
خلاقیتی که من همیشه از Lynch دوست داشتم در این فیلم در Clean ترین و مثال زدنی ترین وجه ممکن جاری بود
خلاقیت Lynch خلاصه میشود در ایجاد مولفه های فیزیکی و ذهنی پراکنده و گاه متضاد، برای Leading یک ساختار اعتقادی کور و محبوب.
(و البته برای اینکه ذهن مخاطب گم نشود این پراکندگی باید در فیلم تکراری به نظر برسد، منظورم همین بازیگر های یکسان و لوکیشن های دقیقا مثل هم است که بدون اینها شاید هر کسی توجه اش به هدف اصلی Lynch که خراب کردن تصورات غیر اعتقادی (یا همان تز ها) است پی نبرد)
اگر Lynch فیلم ساز محبوب روشن فکران شده، فقط به خاطر فرم کارهایش میباشد
اگر نه من گمان نمیکنم حرف های Lynch به مزاق کسی که مولفه های اومانیستی جو روشن فکری حاضر را میپسندد خوش بیاید
Lynch بدون شک یک آمریکایی اصولگرا است که برای شاشیدن به زندگی مدرن، مدرنیته را اغراق میکند و از زاویه های مختلف نشان بیننده میدهد.
این یعنی که Lynch فهمیده بهترین راه برای خراب کردن خیلی از چیزها، سانسور نکردن آن ها است. (و حتی کمی بزرگ نمایی، کمی که چه عرض کنم)
Lynch بدون اصولش یک فیلم هم تا بحال نساخته
در همه ی فیلم های Lynch، میتوان شخصیت های Civilized دارای Vision سست را دید که توسط شخصیت های اسطوره ای Uncivilized به سخره و بازی گرفته میشوند. آنقدر که به زانو درآیند.
ادامه ی بحث رو هم حوصله ندارم پی بگیرم.
اما بدانید و آگاه باشید که این مرد دیوانه راست میگوید، بروید دو کلمه سواد مزرعه داری یاد بگیرید.

©  


Awake... Thy angles of sorrow
........
.................
.....

©  یکی پاشه بره نفازول جون منو بیاره اینجا
آخ بدو نقابم


چه لذتی داشت درست مثل چند سال پیش که آخرین بار همدیگر را دیدیم، امروز بکوب چهار ساعت عین آن موقع ها حرف زدیم
بدون آنکه حتی ذره ای از آن موقع ها تا چند لحظه قبلش حتی به سختی به یاد داشته باشیم
یکهو تو مرا Load کردی و من تو را
:)

©  CD ها که شده بودند سم کف پای نقاش خانه مان
تا الان جرات نکرده بودم، برشان دارم و امتحانشان کنم
دل را زدم به دریا و کشیدم بیرون
وای ی ییییی Sorgens Kammer
شاهکار سولوی پیانوی الکتریکی
بی نظیر ترین و متاثر کننده ترین همکاری دو دست فانی که میتوانی تصورش را بکنی



خوشبختی توان تغییر دادن آخر چیزها و وصل کردنشان به یک چیز واحد نیست
خوشبختی یاد گرفتن این است که هر کاری را در جای خودش دوست داشته باشی
یاد گرفتن چیدن خود در خانه ی خالی زندگی

Thursday, September 22, 2005

©  بی شک
در این دنیا
عده ای
از عده ای دیگر
خونشان
رنگین تر است

کسی که این حرف برایش سخت است
جزء آن "تر" ها نیست

نیازی به قانع شدن همه نیست

بی شک
عده ای
نفس کشیدنشان،
بر نفس کشیدن دیگران ارجح است
اگر نفس کشیدن هر دو ممکن باشد
هیچ
اگر نه
باید نفس های رنگین تر به هر قیمتی زنده بمانند
به هر قیمتی

من نه نژاد پرستم
نه فراماسونر
نه صاحب مغزی شسته شده
اما با همه ی وجودم این را درک میکنم و به آن ایمان دارم
که بعضی ها، از بعضی ها
رنگین تر اند.

©  بعضی از آدم ها هستند که برای ارضا شدن از نظر روحی نیاز به تفریحات خیلی زیادی دارند
اینجور آدم ها چون خواسته های تفریحاتیشون با نرم جامعه فرق میکنه
معمولا به اندازه ای که میخوان تفریح نمیکنن
و نتیجه میشه این که فکر میکنن یه اشکال خیلی عجیب غریبی تو دنیا هست که نمیتونن باهاش کنار بیان
در صورتی که اگه یه فکری به حال جور کردن اون تفریح کنن
خواهند دید که دنیا هیچ اشکالی هم نداره
کاش اینجور آدم ها زود همدیگه رو پیدا میکردند
و میتونستن در فراهم کردن سور و سات زندگی به هم کمک کنن

Wednesday, September 21, 2005

©  دوش دیوانه شدی عشق تو را دید و بگفت
آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو
بعد تو هر چی سعی کردی قیافش یادت بیاد
نشد
خوابت برد
اونم رفت تو لونش

©  


No one would ask me to stay
and i
and i
should contemplate this change
to ease the pain
and i




آدم با دلش رو راست باشد
یعنی مطابق با آنچه که فردیاتش میخواهند رفتار کند
اگر باشد
آنوقت خواهی دید که آدم ها مثل تکه های پازل به هم میخورند
هارمونی تکمیل را خواهی دید
اگر به همه یاد بدهی بی پرده بخواهند
بلند بلند بخواهند
و عمل کنند


تعطیلات پی در پی زیبایی است
یک جوری این تعطیلات مصادف شد با حادثه ی دلخراش رو شدن همه ی دست ها
همه فحش ها داده شد و یقه ها گرفته شد
همه ی حساب ها حالا روشن اند
میتوانی استراحت کنی




بیا جلو
اگر بلدی عشق بازی کنی
اگر راست میگویی وقتی کتاب میخوانی و موزیک گوش میکنی و فیلم میبینی و تاکسی سواری میکنی
اگر راست میگویی آن وقت ها
که دنبال آن اکسترمم اجتماعی میگردی
بیا جلو
اصلا به جای اینکه ده دفعه تلفن کنی و آش عشق هم بزنی
یک دفعه بگیر بکن پاره کن ببینیم چند مرده حلاجی



خیلی زیاد
قبلا هم گفته بودم
خیلی زیاد دوست دارم با شما رفت و آمد کنم
به شرط آنکه انقدر مظلوم و بی پناه و بوسنیایی نباشید
لطفا نه
من آدمی را دوست دارم که حساسیت اش به پارامترهای متنوع زندگی کم باشد
خوب؟



اعتبار من را
یک بار دیگر
بالا
ببر
ساقی جان
ساقی
جان

Monday, September 19, 2005

©  بچم جان
قربون لپ چاق و چلت برم
قربون لپش که پخش میشه رو پای من وقتی خوابش میاد
عزییییییییزمم
بابایی
قربون اون زبونت برم که یه روز بدون ظرافت های کلامیش نمیتونم سر کنم
عزییییییزم
عشق من
کوله پشتیتو بردی دوربینتم گذاشتی تو یه جای نرم که ضربه نخوره؟
عزییییییزم
عکاسم
بوسسسسسسسسسسس تا وقتی برسی سالم به اونجا

نوشتم براش داشتم در شب تار
(کرکیفی میییییشم)



Kids will be skeletons - Mogwai

©  آدم تا متاهل نشود قدر مجردی را نمیفهمه
آخ چه صفایی داره



معروفه که میگن
انقدر همه لمپن شدن
که آدم نفس هم که بکشد احساس بزرگواری میکنه

©  

Sea shore
she's gone
now she's gone
all the angels praying for me
as i fall
she's so far
after so long

©  آداب جنتلمنی:

1- به جای گمشو کپه ی مرگت را بگذار، بگویید عزیزم برو کپه ی زندگیتو آروم بذار
2- فندک و آتیش از وسائل آدم سیگاری نیستند، بلکه از وسائل مکان سیگار کشیدن هستند، لذا هر مکانی باید یه فندک ثابت کار گذاشته بشه، آقایون رفتن تفحص کنن مکان های استراتژیک را نشانمان دهند
3- فقط برای دو چیز تلاش کن، یکی بهترین بودن در شغل، و یکی در فهمیدن لذت هایی موجود در دنیا

©  عشق و حال +
دو قطره نفازولین
صمیمیت +
دو قطره نفازولین
دنیا +
دو قطره نفازولین
بارباباپا عوض میشه
با دو قطره نفازولین



چقدر نقاب کیف دارد
همان دو قطره نفازولین همچنان



مرا از خودت بران
ملوسم
cheat on me
و بعد بران
فکر میکنم باید
داستان را از آنجا دوست دارم شروع کنم





Push It

Sunday, September 18, 2005

©  



Medication - Queens Of The Stone Age

©  عرض شود به حضور بانوی مکرمه عزرائیله ملکه ی خواب و سیاهی
بسیار محتاج مکیدنتان شده ام
پا بدهید، بستری مهیا خواهم کرد
پیشاپیش جاااان

©  از برکات حمالی کردن برای خوشحال شدن دیگران هم میتواند این باشد که
من امشب وقتی اکانت اول و دوم و سوم رو Invalid شدم
اکانت چهارمی هم بود که باعث شود بتوانم بیایم و بیلیارد بازی کنم

خر خیر دهد
خدا خر

©  وای چه لذت بخش بود
برای چند دقیقه
گوششششش کن
چند دقیـــــــــقه
بی حس مطلق شده بودم
هم جسمی هم روحی هم همه جوره که حال کنی
چوب خشک
آخ
چه لذتی داشت
دود سیگار چند دقیقه ی تمام فقط فرو میرفت
و من نمیفهمیدم که چقدر دیگر جا دارم
مطلقا حواسم همگانی کار نمیکردند
مثل جک و جانور و آغازیان و اینها
تک چیزی
چوب خشک
باز هم بیا



چیز نگاه کن
میدانم که آدم وقت شناسی هستی
مطمئنم
برای همین دوستت دارم
بازی ظریف وقت را بلدی
تو



آدم های وحشی عمیق
کوشید؟
نکوشید
بشینید
بخارانید



اگر نه
من نمیتوانستم
این همه جلو بروم
نه؟

©  


No joy would flicker in her eyes
Brooding sadness came to a rise

Saturday, September 17, 2005

©  




Life Goes on

©  



I Know You Are But What Am I? - Mogwai



وقتی هیجان انگیز ترین کار زندگی تو
میشود خواب شب
اسم زندگی ات را چه بگذاریم که هم آبرومند باشد هم گویا؟

©  نه مهمانی
نه شهر تماشایی
نه استریپ تیزی
نه اعدامی
نه سنگساری
نه دلقکی
نه دایره ای
نه طبقه ی دومی که اجناس مخالف پتانسیل بالا در آن باشد
همین طور تنهایی

©  خیلی بد است که در این حوالی انقد کم آدم ها زیر زبون آدم می آیند
که تمام استعداد های تجلی در آدم فاسد میشود
پس چه میگویند این خارجی ها که دچار کمبود خلاقیت برای ادامه میشن
چیه جریان؟

©  بعد از مدت ها امروز تصمیم گرفتم نرم سر کار
بشینم تو خونه
و هر جور که شده
یه برنامه با ساختار کامل مرکزی و کاویده بسازم
چقدر لذت بخش بود
نزدیک بود گریه کنم وقتی دیدم هنوز اگر بخواهم
با همان تار مو های ساده ی قدیمی هم میتوانم نشئه شوم



فکر من دو تا ویژگی رو با هم پیدا کرده
هم گسترده تر و با مهارت تر شده
هم کند تر و مورچه ای تر
نچ نچ نچ
باید یه فکری بکنم تا فشار از این بیشتر نشده

من؟ پاره



اینا که دنبال Network Marketing و اینا هستن
هی میگن قلانی تو فلان جا چند دفعه فلاش زده
اون یکی تو اون یکی جا اونقد ماه رو فلاش مونده

بعد من میخوام بگم که آهای
اگر بدانید این که پشتم قایم کردم
چند بار در دو سال اخیر فلاش کامل مغزی زده
و یه کف دست پوست چند دفعه عمل وخیم پوست اندازی رو انجام داده
و چه بار سنگینی رو میکشه
و وای به روز شما نادانان
همانا جذام بگیرید و مسیح حتی نریند روی صورتتان


همین یاد بن هور افتادم
عجب قهرمان های کلاسیک چیزهای تخمی تخیلی بودند
صد رحمت به کس خلایی که هر شب یه جای اتوبان خشک میشن
مجسمه های آزادی

Thursday, September 15, 2005

©  





Death Whispered A Lullaby - Opeth




آدم گاهی عشوه هایی در عکس و فیلم و میکروفیلم در آدم ها میبیند
که حیرت میکند
مگر تا بحال کور یا اخته بوده؟


دیدی دلت نیامد بالای او بنشینی
دیدی ریدی
یا اول ریدی بعد با خیال راحت دیدی؟


در چهار راه خانه ی ما
یک میز گرد هست با چهار دخمه در زیرش
عقرب را هر شب در یکی شان قایم میکنم
مادرم جارو برقی میکشد
آهنگ شروع میشود
مثل صندلی بازی
میز میچرخد
جارو کشیده میشود
آهنگ به آخر نزدیک میشود
ایست
عقرب خوشگلم یا جلوم ظاهر میشه یا
میام پایین عین خل و چلا هی میز رو ورق میزنم
تا پیداش کنم
بعد آرامش عصرانه شبانه
مطبوع و نوازنده ی جان
خانه که میگردد
و پاهای من و میز

©  




Waiting Phase One - Porcupine Tree

©  




A Premonition - Katatonia

©  خوشگل مهربان من
از آن دسته انسان هایی است که قربانی جوّ مبارزه با جوش و دمل در دهه ی شصت شمسی شده
او یک انسان کاملا معقول و مقبول است
اما به محض اینکه با جوش و دمل و این چیز ها به نحوی برخورد پیدا میکند
به هیجان می آید
اول دور شخص بیمار میگردد مثل پروانه
بعد بازجویی با شهوت آغاز میشود:
چقد بود اندازش؟
کی ترکید؟
صدا کرد موقع ترکیدن؟
چه رنگی بود؟
چقد خون اومد؟
چند وقت بود درومده بود
وا؟

- اشتها زیاد و زیاد میشود
و بعد مصر میشود که با هم بترکانیمش
و حالا مگر میشود فرار کرد
آخر با اسبابی چیزی می افتد به جان محل مشکوک و ...




دیده اید این روماتیک های تهوع آور را؟
همش میخواهند بگویند ما عاشقیم پس بچه ایم
هی خیال بافی های احمقانه و والت دیسنی طور میکنند
در صورتی که عاشقی می آید که خواب بچگی را بپراند
می آید تا چکش بزند و روان را بزرگ کند




او انگشتش را خوب میکند در بادکنک من و تقی صدا میکنم
تنها کسی که مرا از زاویه ای دید که بادکنک بودم
او است
و الان پیسسسسسسس
میباشد
ام



اگر میخواهد در ادارجات و سازمان هایی که کار میکنید
از شر کسانی که در شبکه چت شما را میخواهند بخوانند در امان بمانید
فارسی تایپ کنید
لااقل با Sniffer هایی که من دیده ام نمیشود قاپشان زد



من الان دلم یک اتاق ساکت در یک هتل بزرگ میخواهد
هاویشام پیغام گذاشته که برایت کباب بختیاری گرفتم
حالا باید رمز گشایی کنم زبان طبیعت را
بهمم از دفعات بعد وقتی چیزی را میخواهم
چگونه Imagination اش کنم

Monday, September 12, 2005

©  در سر پایینی خانه ی ما
یک سر بالایی هست
که همه در آن با شلوار کوتاه کنار در خانه شان می ایستند
با یک شیلنگ آب
و خلاف متاهلی میکنند

©  ولی من
هنوز اینجا هستم
خون میدهم
و ایمانم را نگه میدارم
هنوز
اینجام
خون میدم
و ایمانم رو نگه میدارم
اینجا اتاق مدیتیشن است
خون میدهند
و نگه میدارند
تا آرامش را گم نکنند
غریزه ها را

©  Patient زیباترین نامی است که میتواند اسم فیلم یا آهنگی شود
هنوز به حریمش شاشیده نشده

©  تنبلی
تمبلی
تن
بلی
روان
خیر
تن بلی
تن بلی
تنبلی



میتونم پیداشون کنم
بهت قول میدم
از اون قول ها که پاها به شن ها میدهند
برمیگردیم



راستی ماشاالله!
گاو مشتی حسن میتوانست با دیدن هر گاو ماده ای یک بار متولد شود
حتی اگر آن ماده پنجاه و هفتمی در آن روز مقدس باشد
گاو مشتی حسن همیشه
الگو و اسطوره بوده تو ذهن من


وقتی یادم می آید که پدر مادرم یک لورد بوده
سینه ام را صاف میکنم
و سیگار پشت سیگار آتش میزنم
یک پک میزنم و خاموش میکنم
هی پاکت وا میکنم
هی پونصدی و دویستی میادازم روی میز سوپر مارکت
هی لرد میشوم

Sunday, September 11, 2005

©  




Hunted by a freak - Mogwai

©  Mogwai گروهی است که پروگرسیو و از نوع الکترونیک میباشد
این زیبایی شناسی من قلمبه میشه وقتی گوش میدم
پر از هرمونوتیک میشه ریه هام
به به


جنونی ارغوانی رنگ
به فضاحت هر چه تمام
با نیش تا بنا گوش
نشسته پیش من
و من خیلی رفاقتم می آید با او
عزیزم

©  



©  



©  یعنی به نظرت من دارم میشم مث اون؟
یعنی انقدر پرتم و خبر ندارم
لا اقل اون 4 دهه طولش داد

©  اه اه حالمو به هم زدی
همش بوی اسپرم میدی
وای خدا بگم چی کارت کنه
کثافت
شیطان
همش لبه های شرتت زرده
وای بمیرم ایشالا رو سیام کردی
اه
خر حشر
خوک
برو

©  وقتم شده بود
کیفم را از روی دوشم انداختم
و به لکه ها خیره شدم
یکی دو تا نبودند
اندازه ی همه ی کک و مک های گونه ی او بودند
وقتم بود


یک اثر انگشت و یک پشه روی دیوار سفید
نور چراغ رو به رو البته زرد است


کارتونه یادتون میاد که اول دبستان یا آخر آمادگی ما را بردند
روی پرده نشان دادند البته خیلی مهم
درباره ی جنگ گلوبول های سفید با میکروب یا همچین چیزی
آن کارتونه الان داشت تو سرم وول میزد
خوشم میومد
تفریح


وقتی میخواهد روز خوبی باشد
نمیفهمی
چطور جذبش میشوی و کی بی اراده میشوی
روز خوب
کفش هایت را در بیار


اوف
فکرش را میتوانی بکنی
میتوانست همه چیز بر علیه ما باشد
در این لحظه ی ناب
فکرش را بکننننننن
عمق دالان را ببیییییین
همه فرش شده از آنچه آرزوها بود
نگاااااااا



آدم های کهنه که هوسشان به دل ات می افتد
همه و همه و همه
یعنی عاشقی پریودیک هم میشود
عاشقی همه جوره میشود اصلن
یعنی عشقی باید آنارشیست باشه

Friday, September 09, 2005

©  همیشه میکشیدم و بعد مینشستم
این بار نشستم و هی کشیدم، هی کشیدم
OCB هم چیز خوبی است در کنار ماشین های پیچنده ی جان
Kayo Dot نام گروهی است که بی نهایت آن ور فکر میزنند
رو تختی قرمزم را بده
میخواهم گم شوم پشت کمر گرم و بزرگ پدرم


اگر بدانی آقا مانتا انتره
چه میشود ما را بی شما دو یار جدا ناپذیر
آه مانتا انتره منو نگاه کن
با اون چشای زاغ که از هر جنسی ریسکی تره
تنهایی، بار همه تان را دارم میکشم
با یک تن خسته


یک فیلمی بود یک بار که بچه بودم و با دختر خاله ام در پارکینگ خانه ی مادربزرگ ام آشنا شدم دیدم اش
فیلمی که اولش یه کالج سفید پوستا رو نشون میده، بعد فیلم میره تو جاهای سرخپوستی و دو نفر از دو رنگ مختلف و هر دو جوان با هم گم میشوند
آخ
چه مزه ای داد پنجه های کشیده ی فامیل شیرینمان



عکس تابستان کم کم دارد می افتد روی خودش
یعنی میشود پاییز مضنون الهویه
عکس تابستان که می افتد روی خودش
معلوم میشود هوا خواسته سرد شود
که همدیگر را بغل کنیم
با کرسی یا
بی کرسی



الان دقیقا وقتی است که خانه را باید باد بیاید و ببرد
از آن مواقعی که حواس درستی واسه خوش غیرتی ندارم


از لابلای این همه پنجره ی غیر خطی و عدم غیرتی
چه کسی میخواهد پیدا کند سرورش را
او دیگر هیچ سرور و پناهی ندارد
نه لباسی
باد سرد و بیماری های بد هم لابد باید باشد
بعد سفید میشود یهو
و تو باز سرورم میشوی
جالب است خوب
نخندید


ت ه و ععععععع
گلاپپپپپپپپپپپپپ تو روتون
وووییی جون
چیزم اونجاتون
نه پیداش کردم
ببخشید

Thursday, September 08, 2005

©  آدم کامل باید Stateful باشد، یعنی Connection Tracking را خوب بداند، یعنی لازم نباشد برای هر Connection کلی برنامه ی از پیش تهیه شده داشته باشد، اما به اندازه ی کسی که آن برنامه ها را بر دوشش حمل میکند بتواند مدیریت Real Time کند.

©  من فکر میکنم آدم زمانی که اولین دستگاه شبیه تلفن را اختراع کرد، شبش مست کرد و رقصید و در رویا فرو رفت و زندگی برایش کمی گشاد تر شد.
همه ی اینها نه به این خاطر که مشکل دور بودن آدم ها از هم را حل کرده! بلکه به این خاطر که توانسته راهی اختراع کند که در سطح دیگری از تماس و هشیاری اجتماعی با آدم های دیگر ارتباط برقرار کند.


یکی از دوستان میگفت کشف تریاک توسط آدم، داستانی شبیه این داشته:
آدم داشته در مزرعه اش به سختی کار میکرده، کار میکرده و کار میکرده
کار کار کار تا غروب، غروب پاها دراز وسط مزرعه که ناگهان چشمش می افتد به خشخاشی که زخمی شده و خونش ریخته روی پیرهنش، آدم دلش به جوش عشق می آید و شیره را با نوک زبان از پیراهن زیبا پاک میکند. و لحظاتی بعد...
و لحظاتی بعد، اولین سوپرمن کل تاریخ، احساس میکند نبضش بهتر میزند.

Tuesday, September 06, 2005

©  



©  از علایم این بیماری، برای رفتن همه ثانیه شماری کردن است
"همه" شامل حال عزیز ترین ها و غریبه ترین ها و بی آزارترین ها هم میشود


لاس زدن را هم به عشق و هم به دوستی ترجیح میدهم
لذت و شدتی که در لاس هست، در هیچ نوع دیگری از رابطه نیست
مگر در مواقع خاص!
باشد که بتوان، از مواقع خاص، خیلی خاص عبور کرد


هر که نجابتش تف کرد و دلش در جعبه ی نسوز انداخت
شاد زیست و راست زیست و بی دریغ زیست


یک اسب آبی بزرگ و لزج و بد تراش، پشت دیواری که به گوش راستم چسبیده لیز میخورد
اگر حجمش این همه زیاد نبود، از دیوار رد میشدم و جوری با سشوار خشکش میکردم، که دیگر هیچ موجود آبی، هوس نکند در خشکی، گوش راست مرا، دیوانه کند
دریغا جبر حجمی که مرا است

Sunday, September 04, 2005

©  صدای زوزه ی گرگ ها از دور
که میگویند آن روح دیگر مقدس نیست
آن روح دیگر گرمایی برای آب کردن یخ ها ندارد
قطب حتمی است
با دل سرد و خوش، وحشی و گوشتخوار شوید

©  حاجبان که به خواب شدند
فرصتی دست داد چون برق
که کمی پاهایت را لاک بزنی
وقتی که آنها را هوا کرده ای
ای های


از علایم این بیماری:
با همه مهربان شدن و لاس عمومی و نرم اعلام فرمودن
تار دیدن بیلبورد های اتوبان
کر شدن
زیر پتو خزیدن
و با یک عالم اسباب بازی مطیع، خدایی کردن


من نمیفهمم چطوری آدم ها پسرفت میکنند
پسرفت علمی و ورزشی را نمیگویم ها
پسرفت چیزی را میگفتم
مثلا کسی که بعد از چهل سال در میخانه بخفتگی یکهو داد بزند آها، خدا
اینجور پسرفت ها غیر قابل بخشش است


من چرا انقدر فکر میکنم زمان در زندگی کم است و بقیه فکر میکنند زیاد است؟
یکی از ماها داریم بیخودی خودمان را جر میدهیم
احتمالا من هان؟
توقعاتی که از آدم دارند با صد برابر این عمر معمولی هم رفع و رجوع نمیشود

©  من صداها را اغراق شده دوست دارم
نگاه ها و تعارف ها را هم
زندگی ایده آل من باید چیزی شبیه تئاتر باشد


ناجی من
دارم قرارم را به هم میزنم
زمان آن است که کمی استراحت کنی
انقدر سخت زمان نباش


اگر بدانی بلیتی را که انداختی از پنجره ی خانه ات بیرون
مرا تا کجاها برد
چقدر زیبا شدم
و شاید اگر کمی با رفتن مهربانتر بودی
الان
تو
زیباتر از همه ی رویاهایت میبودی؟


Opeth آهنگی دارد به اسم "نقش ها در پیچک"
قسمت اول این آهنگ بی نهایت جادویی است
اگر میتوانید جلو گم شدنتان را بگیرید


خورشید یک لامپ معمولی است
وقتی نبضم بهتر میزند
وقتی نبضم بهتر مینوازد


هه هه
من یکی از این باکس های دیالوگ ویندوز را چهار سال بود نبدیده بودم
چقدر خوشحال شدم دیدمش


ای-کیو-سان و من با هم میرویم صبح های خیلی زود به اتاق جراحی
یا من او را جراحی قلب باز میکنم
یا او من را جراحی قلب باز
این یک ورزش فیزیکی ابداعی است که به عاشق ماندن کمک میکند

Friday, September 02, 2005

©  فکری نداری برای حذف آزادی از ملزومات خوشگذرانی؟

©  بعضی چیزها باید همیشه آدم را Tease کنند تا بشود از آنها لذت برد
از جمله مواد مخدر و محرک و خواب آور و آب آور


رنگ جدید خانه ی ما قرمز و آبی و زرد زیاد دارد
چرا تا حالا فکرش را نکرده بودیم
تازه شده ای خانه ای که میشود در آن کارهای به یاد ماندنی کرد


یک Playlist درست کردم با هفتاد هشتاد بلکه هم صد تا آهنگ
واقعا نمیدانم هیجان انگیز تر و کامل تر از اون چه چیزی خواهد شد
فکر کردن به چینش های کامل تر بعدی
لیست آلبوم هایی که آهنگ ها از آن انتخاب شده میذارم در مستطیل خاکستری پایینی


تازگی ها موقع لذت بردن خیلی از خود بی خود میشوم
برعکس همیشه که افسار را سفت تر و با غرور تر میگرفتم
این بار رهاترش میکنم

©  


A Perfect Circle - Emotive (1)
A Perfect Circle - 13'th Step (2)
Audioslave - Out of Exile (1)
Audioslave - Audioslave (1)
Blackfield - Blackfield (4)
Cranberries - No Need To Argue (1)
Death - The Sound Of Perseverance (1)
Decemberists - Picaresque (2)
Dream Theater - Octavarium (1)
Emiliana Torrini - Love In The Time Of Science (4)
Emiliana Torrini - Fisherman's Woman (1)
Garbage - Bleed Like Me (1)
Jeff Buckley - Songs To No One (1)
Keane - Hopes & Fears (1)
Nine Inch Nails - Wit Teeth (1)
Opeth - Blackwater Park (4)
Opeth - Damnation (6)
Opeth - Ghost Reveries (3)
Opeth - Still Life (3)
Pink floyd - The Division Bell (1)
Porcupine Tree - Deadwing (3)
Porcupine Tree - XM Broadcast (1)
Porcupine Tree - In Absentia (1)
Porcupine Tree - Recordings (2)
Porcupine Tree - Lightbulb Sun (4)
Porcupine Tree - Stupid Dream (3)
Porcupine Tree - Coma Divine (5)
Porcupine Tree - On The Sunday of Life (1)
Radiohead - Pablo Honey (1)
Radiohead - OK Computer (5)
Radiohead - Amnesiac (1)
Radiohead - Hail to the theif (1)
Radiohead Com Lag (1)
Symphony X - The Odyssey (1)
System of a Down - Mezmerize (1)
The Mars Volta - Frances the Mute (4)
The Mars Volta - De-loused in the comatorium (2)
Tool - Aenima (5)
Tool - Lateralus (6)
Black Label Society - 1919 Eternal (1)
Within Temptation - The Silent Force (1)


محبوب ترین ها به ترتیب شمارشی:


Porcupine Tree 20
Opeth 16
Tool 11
Radiohead 9
Mars Volta 6
Emiliana Torrini 5


محبوب ترین ها به ترتیب وزنی:


Tool 5.5
Opeth 4
Blackfield 4
Mars Volta 3
Emiliana Torrini 2.5
Porcupine Tree 2.1