Tuesday, September 06, 2005

©  از علایم این بیماری، برای رفتن همه ثانیه شماری کردن است
"همه" شامل حال عزیز ترین ها و غریبه ترین ها و بی آزارترین ها هم میشود


لاس زدن را هم به عشق و هم به دوستی ترجیح میدهم
لذت و شدتی که در لاس هست، در هیچ نوع دیگری از رابطه نیست
مگر در مواقع خاص!
باشد که بتوان، از مواقع خاص، خیلی خاص عبور کرد


هر که نجابتش تف کرد و دلش در جعبه ی نسوز انداخت
شاد زیست و راست زیست و بی دریغ زیست


یک اسب آبی بزرگ و لزج و بد تراش، پشت دیواری که به گوش راستم چسبیده لیز میخورد
اگر حجمش این همه زیاد نبود، از دیوار رد میشدم و جوری با سشوار خشکش میکردم، که دیگر هیچ موجود آبی، هوس نکند در خشکی، گوش راست مرا، دیوانه کند
دریغا جبر حجمی که مرا است