© وقتم شده بود
کیفم را از روی دوشم انداختم
و به لکه ها خیره شدم
یکی دو تا نبودند
اندازه ی همه ی کک و مک های گونه ی او بودند
وقتم بود
یک اثر انگشت و یک پشه روی دیوار سفید
نور چراغ رو به رو البته زرد است
کارتونه یادتون میاد که اول دبستان یا آخر آمادگی ما را بردند
روی پرده نشان دادند البته خیلی مهم
درباره ی جنگ گلوبول های سفید با میکروب یا همچین چیزی
آن کارتونه الان داشت تو سرم وول میزد
خوشم میومد
تفریح
وقتی میخواهد روز خوبی باشد
نمیفهمی
چطور جذبش میشوی و کی بی اراده میشوی
روز خوب
کفش هایت را در بیار
اوف
فکرش را میتوانی بکنی
میتوانست همه چیز بر علیه ما باشد
در این لحظه ی ناب
فکرش را بکننننننن
عمق دالان را ببیییییین
همه فرش شده از آنچه آرزوها بود
نگاااااااا
آدم های کهنه که هوسشان به دل ات می افتد
همه و همه و همه
یعنی عاشقی پریودیک هم میشود
عاشقی همه جوره میشود اصلن
یعنی عشقی باید آنارشیست باشه