Friday, December 30, 2005

©  از دو نوشته ی زیر یکی را به دلخواه دوست داشته باشید و یکی را نفرت بورزید.

©  من دارم مطمئن میشم که زندگی من تا حالا یک نقطه ی عطف داشته
از آنها که گودی زندگی را عوض میکنند
آن هم رنگ کردن این خانه بوده
عجیب است
انگار آنور دریا باشد و اینور خشکی
یک رنگ زدن چقدر همه چیز مرا عوض کرد
حالا تصورش هم برایم دشوار است که قبل از رنگ چگونه زندگی میکردم
باستان راستان

©  مقایسه ی خاطرات و رفلکس های جورواجور
کار لذت بخشی است
آدم خیالش راحت میشود که پستی و بلندی کشک است
زندگی تشکیل شده از خاطرات مسطح یکدست
لااقل آنچه می ماند این است.

©  


©  


A light snow is falling on London
All sign of the living has gone
The train pulls into the stations
And no-one gets off and no-one gets on

Tuesday, December 27, 2005

©  


The head of state has called for me by name
but I don't have time for him
It's gonna be a glorious day

©  انقدر بی ذوق نباش
اینا چیه نوشتی
بی تو اتاق
خجالت نکش

©  یادت هست از مردی گفتم که در بچگی با میخ و ریل قطار منتظر میماند تا قطار بیاید و شمشیرش ساخته شود؟
حالا که این همه اوضاع فرق کرده
پرومته را بهتر درک میکنم
او خدای ابلهی بود، که با غیر خدایان آمیخت
و به روز من دچار شد
او افسانه ی بی شکوهی است
بی درنگ و دریغ، اما بی فروغ
او دیگر هوس انگیز و بزرگ و سرکش نیست برای من
یک بیچاره ی ابله است

©  چیزی از درون نمیسوزد
و

©  چقدر بی چیزتر شده ام
با این همه چیز
چقدر غنی بودم
بی همه چیز

شعار هفته ی دلتنگی

©  امشب از دو دوره ی دور، یادی دیر کردم
دوره ی میخوارگی
و دوره ی ولگردی های پرشعف بلوغ

Sunday, December 25, 2005

©  



Sweet berries ready for two
Ghosts are no different than you
Ghosts are now waiting for you
Are you dreaming
?

Question - SOAD

©  



Oh my sweet revenge
Will be yours
for the taking
It's in the making
baby
a-a-a-a-h

©  مرحله ی اول: The things i hate
مرحله ی وسط:Mental wounds that never heal
مساله ی آخر: Man can get it up few times

Friday, December 23, 2005

©  اگه مستقیما به زبون او بخواهم بگویم، میشود:
آهای بدن، واسه چی مارو میگایی؟
بگیریم سوراخت کنیم؟

©  من آدم ماجراجویی هستم
چطور بفهمانم به تو آخه
چرا انقدر سعی میکنی منو به نشستن تشویق کنی

©  

i wanna feel the chance to calm down

Thursday, December 22, 2005

©  دیشب توی خواب عجب مث سگ عاشق اون دختره ی نکبت شده بودم
آدم از ناخودآگاه بعضی وقت ها دست به چه کارهایی که نمیزند
عجب عشقی بود

©  

All my lovers were there with me

©  نه مث اینکه دست خودمه
دیالوگ سوزناک قبلی کارساز نشد
باید دل بکنم

©  اگر دست خودم بود
هقته ای هشت روز به سفر میرفتم
به جاده میزدم
در جای جدید میخوابیدم
فقط اگر دست خودم بود

©  خوشبختی لذت پادشاهی در وقت در کردن خستگی است
پس برای خوبخت شدن
لازم است
خسته شوی
خسته ات کنند
خودت را خسته کنی

هر کدام دوست دارید

©  

Get off my case
get off my case
get off my case

Wednesday, December 21, 2005

©  فرهنگ خیلی خیلی خیلی چیز خوبی است
فرهنگ امنیت و خوشبختی را می آورد
حیف از این ملت بی فرهنگ
دنبال کردن رد پشگل های بز از روابط با این آدم ها دل انگیز تر است
چه کنیم که سرگرمی نداریم
چاره ای نی

©  Wolvix اسم کلوب بازی امشب ما است
ما یعنی من و احتمالا او
جعبه ی اسباب بازی ها
مرسی

©  Esc دکمه ای است که اشتباهی از روی کیبورد سر در آورده
او با این کارکرد حساسش باید روی نوک می می تو قرار میگرفت
تا هم تو خشنود باشی، هم او رستگار (مفید)

©  Omega نام یک گروه موسقی، هست
Omega یک حرف الفبا، هست
Omega کاندیدای نام پسر اولم ، هست
Omega قهوه ای، هست
Omega بوی قشر کلفت اودکلون بر گردن کمیسر، هست
Omega ولی
کلمه ی دهان پر کنی
نیست

آن کلمه ی دهان پر کن "کمال" است
"کمال" مردی است که در خرید و فروش جنس اهمال نمیکند
او یک مرد شریف و نجیب زاده است
ببین چی داده به ما

©  درویش ها بر دو گونه اند:
آنهایی که کاملا از زندگی متنفرند، و
آنهایی که کاملا عاشق زندگی اند

©  اینترنت تنها دنیایی است که در آن اکثریت قانون میگذارند
در حقیقت قانونی وجود ندارد، هر چیزی که رشد کند، پیروز میشود
مثلا فرض کن همه تصمیم بگیریم اهمال را با "ح" بنویسیم
آنوقت به خاطر این احمال کاری نه تنها جریمه نمیشویم
بلکه تعداد صفحاتی که گوگل برای گناه دلخواسته مان ایندکس میکند، بیشتر میشود
و ما سهم بیشتری از "درستی" میبریم
در اینترنت، "درستی" همان چیزی است که بیشترین انرژی ممکن را برای "بودن"، صرف کرده.
چه قانون زیبایی

Thursday, December 15, 2005

©  آدم میتواند با چهار عدد "ترا" و Gentoo-2005-r1 یک شب بسیار خوب داشته باشد
عنکبوت پشمالوی عزیز
راه رفتن تو روی دیوار را محال است فراموش کنم

©  BBC لایو Radiohead من را انجام داد
بابا هم روش آب داد

©  مسخ شدن آغاز حیات است
جایی که تو میمانی و مواد اولیه ی مورد نیازت
هوا، آب و چند چیز دیگر
و دیگر دلت هیچ نمیخواهد
که زنده بودن، لذت بی نهایت است
که اشرف مخلوقات گیاه است
تنها جانداری
که همیشه
هنر
میماند

©  چهره مهمترین بخش روابط آدم ها است
اگر اصرار بر محدود کردن چهره به دایره ی بالای گردن نداشته باشی
اگر بدانی که میشود یک نفر بعد از ده سال زندگی مشترک، از زن همسایه بشنود که شوهرش کچل است،
اگر بدانی آن زن پیر چاق را مدت ها در تخیلم از همه بیشتر دوست داشتم، چون زیباتر بود.

Friday, December 09, 2005

©  خدا به هر آدم یک اسب بسته است
اسب بعضی ها تند تر میدود و وحشی تر است
آنوقت کتاب اخلاق را همیشه آنهایی مینویسند و امضا میکنند که اسبشان مریض و رنجور است
آنوقت اسم ما میشود بی تربیت

پ.ن: دیالوگ فیلم آیدا دیشب عمتو لخت دیدم

©  دانه دانه ی نفس هایی که در این شب ها زده شده ضبط میشود
و در صداهای بعدی این شخص تاثیر مستقیم خواهد داشت

©  من بعضی وقت ها از نمردن بعضی ها خیلی تعجب میکنم
واقعا بعضی ها چقدر جان سختی میکنند
من شخصا ضعف خودم رو در باره ی شنیدن اون اجرای 11:7 دقیقه ای No Reason to Live, No Reason to Die به صورت زنده و از فاصله ی 10 - 20 متری اعلام میکنم
اگه من اونجا بودم و او دست ها اون موسقی رو میزدن، من بدون تیغ خونریزی میکردم
خون از بدنم فرار میکرد
پوف
انقدر جان سختی نکنید

©  یاد رادلف شینکر، عزیز باد
همیشه او یا تونی آیومی را که میبینم یاد دیگری می افتم

Wednesday, December 07, 2005

©  امروز تعطیلی رسمی بود
و حالا که دیگر خیلی نصف شب شده
انقدر تعطیل شده ام
که درخور اسم این روز باشد

وای از زنگی که مست شود
وای از عقرب که مسموم شود

©  گاهی آدم انقدر شفاف میشود
که همه ی "آن ور پنجره ها"ی زندگی پنهانش را
عنودان و بدگهران
زل میزنند و میدزدند

و گاهی آنقدر کدر
که خودش هم از زل زدن محروم میماند

قانون کوه است این


ای پسرکی که روزی میخواستی کلکچال شوی

©  اگر از دیدگاه "کارکرد"، جمعیت کشورمان را به سه دسته ی زیر تقسیم کنیم
زن زن
مرد مرد
یه کمی مرد یه کمی زن (آغا)

آنوفت متوجه میشویم که اکثریت با آغایون است
اینجا هیچ کس مزه ی جنسش را نمیدهد
همه
Neutralized شده اند

©  

Tempting to realize

©  من آدم گهی نیستم
باور کن
این بوی بدی که از من میشنوی
نه از تهدید کردن است، نه از تهدید شدن
این بوی میانجیگری است
بوی داوری

©  وقتی اطرافم
پر است
از آدم هایی
که نمیتوانند به خودشان کمک کنند
در حالی که در نیاز تنها یکی انگشت، از ده انگشت دست یاری رسان
خرد میشوند...
وقتی اطرافم پر است
دیگر
نمیتوانم از مردن کسی متاثر و غمگین شوم
چون آنها که میمیرند یک مرحله Rich تر اند
که آنها از کمک بی نیاز اند.

Tuesday, December 06, 2005

©  

©  شاید اگر در بچگی بیشتر برایم اسباب بازی میخریدند
کمتر اسباب بازی در من ته نشین میشد
و من سر پیری کمتر دور خودم را با اسباب بازی ها شلوغ میکردم
و کمتر جذب بازی هایی میشدم که، قانون ندارند و قرار است تمام شوند

©  این پارسال بود
همین وقت ها
باران آمد و کوه را دیدم
شنیده ام قرار است باز باران بیاید و کوه را ببینم
اما قول میدهم این بار سر به هوایی نکنم و عاشق نشوم
قول میدهم خوددار باشم و از بلندی ادرار نکنم... نخندم...نخدنم
قول میدم که انقدر کیف نکنم که یادم برود کباب ترش در زندگی من
خیلی خیلی خیلی وقت یک بار به دهان می آید :)

©  دنبال جایی بودم برای خوابیدن
در سیر کاوش، خواب از سرم پرید
و حالا صاحب یک تیمارستان منظم و ساکت شده ام با یک عالمه جای خواب
که اجاره شان میدهم
به آنها که خوابشان می برد
و در زندگی شان هرگز تحقیق را به رفتار ترجیح نداده اند

©  تبه کار های تنها، خبره میشوند
تبه کار های تیمی، با مرام
باید دید جامعه نیاز به تزریق انسانیت دارد یا تخصص
تررررررر

©  در اسمش حتما آ و پ و لام و سین خواهد داشت
اما هنوز تصمیم نگرفته ام چه صدایش بزنم
"نباید گیج شوم"

©  


It shouldn't hurt me to be free
It's what I really need
To pull myself together
But if it's so good being free
Would you mind telling me
Why I don't know what to do with myself


There's a bar by the dock
Where I found myself
Drinking with this man
He offered me a cigarette
And I accepted
Cause it's been a very long time
As it burned 'till the end
I thought of the boy
No one could ever forget

Friday, December 02, 2005

©  مسرورم که اعلام کنم یکی دیگر از اقلام وارداتی کشورمان هم به خودکفایی رسید
اینو به کشور تنم گفتم
با اعضا و جوارحم بودم

©  جالبه
امروز یه پسره بهم گفت
سریال ویندنوز رو نوشتن، قلق داره
و اضافه کرد که از قیافم خیال کرده بوده که من اینو میفهمم
و میگفت اگه نمیفهمی دیگه واقعا متاسفم کاری نمیتونم بکنم برات
میخواستم کمربندمو باز کنم
حیف که بچه ی کمال اونجا بود

©  جنس خوب روی Porcupine Tree میگیره
جنس بد روی دیگران
اینو امروز از جنس مرغوب تو فهمیدم
روباهم

©  در جريان دادگاه بدوی، هفت نفر ديگر که سه سال را در بازداشت گذرانده بودند، تبرئه شدند. يکی ديگر از متهمان اوليه در جريان انتظار برای دادرسی خودکشی کرد.

©  انگار با پا بکشند تو را و
با دست پس بزنند
بین دو هستی متفاوت
و تو ناراحت که نمیشوی
سرگرم هم میشوی
عشق هم میکنی

©  امروز
به سایه ام شاشیدم
به سمت چپ سینه ام ریدم
و بعد ایستادم
همراه با سیفون
بر کرده ام گریستم
و خالی شدم.