Thursday, September 15, 2005

©  خوشگل مهربان من
از آن دسته انسان هایی است که قربانی جوّ مبارزه با جوش و دمل در دهه ی شصت شمسی شده
او یک انسان کاملا معقول و مقبول است
اما به محض اینکه با جوش و دمل و این چیز ها به نحوی برخورد پیدا میکند
به هیجان می آید
اول دور شخص بیمار میگردد مثل پروانه
بعد بازجویی با شهوت آغاز میشود:
چقد بود اندازش؟
کی ترکید؟
صدا کرد موقع ترکیدن؟
چه رنگی بود؟
چقد خون اومد؟
چند وقت بود درومده بود
وا؟

- اشتها زیاد و زیاد میشود
و بعد مصر میشود که با هم بترکانیمش
و حالا مگر میشود فرار کرد
آخر با اسبابی چیزی می افتد به جان محل مشکوک و ...




دیده اید این روماتیک های تهوع آور را؟
همش میخواهند بگویند ما عاشقیم پس بچه ایم
هی خیال بافی های احمقانه و والت دیسنی طور میکنند
در صورتی که عاشقی می آید که خواب بچگی را بپراند
می آید تا چکش بزند و روان را بزرگ کند




او انگشتش را خوب میکند در بادکنک من و تقی صدا میکنم
تنها کسی که مرا از زاویه ای دید که بادکنک بودم
او است
و الان پیسسسسسسس
میباشد
ام



اگر میخواهد در ادارجات و سازمان هایی که کار میکنید
از شر کسانی که در شبکه چت شما را میخواهند بخوانند در امان بمانید
فارسی تایپ کنید
لااقل با Sniffer هایی که من دیده ام نمیشود قاپشان زد



من الان دلم یک اتاق ساکت در یک هتل بزرگ میخواهد
هاویشام پیغام گذاشته که برایت کباب بختیاری گرفتم
حالا باید رمز گشایی کنم زبان طبیعت را
بهمم از دفعات بعد وقتی چیزی را میخواهم
چگونه Imagination اش کنم