Friday, April 14, 2006

©  دریغم می آید از دوستیمان
زندگی به من آموخته بود دل نبستن را و بی بار زیستن را
اما نمیدانم چگونه است که از دست دادن جایی که در دلت داشتم این اندازه آزارم میدهد
نمیتوانم مثل خیلی چیزهای دیگر لعنتی نثارت کنم و از ذهنم دورت بیاندازم
نه میتوانم
نه میخواهم
نه میشود
کاش تو هم این اندازه که دوستت دارم و نبودنت کابوس است مرا داشتی و میتوانستی فراموش کنی.
بی تو نیمه شده ام
سخت است میفهمی؟
نیمه شدن را میگویم