Saturday, March 18, 2006

©  نازمو نکش
نازمو بخور
تا منم کیرتو بخورم


شب کوری من تو را میجوید به دست
نمیخواهی سر به سرش بگذاری؟


او سرش را کج میگیرد و آسمان را نگاه میکند
لبخندی دارد که کمانش از گوش تا گوش میرود
چند دقیقه پیش از آنکه رنگین کمان شادی گوش هایش را به هم بدوزد
چشمانش را میبندد
میدانم چرا این کار را میکند
خوب میدانم


برویم برایت کفش بخریم
هیچ تفریحی مثل دیدن پاهای مردد تو لذت ندارد