Sunday, February 12, 2006

©  من به انرژی های سرگردان اعتقاد دارم
چون تا به حال نشده کمان انرژی را بکشم
و تیر سرگردان ناف سیبل را قلقلک ندهد

من امروز از میزان کثیف بودن زندگی ام نه تنها گریه ام نگرفت
بلکه تا دلت بخواهد خندیدم و قندیدم
به نظر تو چرا؟


او همیشه فردی است موثر در خنداندن من نسبت به کثیفی های زندگی و خودم
عصرها یک صندلی میگذارد در پرسپکتیو دوست داشتنی اش
و من و همه ی کثافت هایم را از خنده به آغوش هم می اندازد



بعضی آدم ها لذتی که از خوردن غذای دیگران میبرند
از خوردن غذای خودشان نمیبرند
و این اصلا به این دلیل نیست که غذای دیگران خوشمزه تر است
صرفا چون مال دیگران است لذت بخش است
بعضی ها بزاقشان تنها برای چیزی قلقلک میشود که مال خودشان نیست
و این است که مهم است


همیشه وقتی راجع به رستوران و غذا خوردن با تو صحبت میکنم
یاد انگشتی می افتم که میخواست ماه را نشان دهد، ولی مجسمه شد
آدم های مثل تو کم نیستند D:
انقدر که در مثنوی وصفشان میرود