Friday, November 04, 2005

©  



Maybe next time - Rainbow


دیگر وقتی باران می آید و بوها پخش میشوند
چیزی نیست که بویش راهت را دلخواسته کند
یاد آن باران های بو دار به خیر



سنگواره های سوپرمن را اتفاقی در حمام آن ور خانه که بی استفاده است دیدم
ژستش را هنوز داشت
آن مرده توانسته بود قشنگترین ژستش را ابدی کند
گرچه در حمام آن ور خانه
و تو حتی نتوانستی درست به خاطرش بیاوری
قشنگترین ژستت را