Wednesday, October 19, 2005

©  بعضی ها انقدر لطیف اند
که آدم شاش بند میشود
نصیب نکنه ایشالا



باز زندگی من فانتای خونش زیاد شد
راستی یکی از خواب های بدی که من هر از گاهی میبینم
یک کانسپچوال آرت حوالی کانسپت "دیر شدن" است
برای اینکه به من تلقین کند
دیر شدن
چقدر تلخ است




And conceded pain in crumbling mirth
A harlot of God upon the earth
Found where she sacrificed her ways
That hollow love in her face

HaaaaAAAAaaaaa




آری خنک است
بدینسان
زیستن
بی
دانه ای
اشک